۱۳۸۵ بهمن ۲۲, یکشنبه

قصه آشنا



ای خدا خسته شدم چه قدر حَمّالی بکنم.دریغ ازیک روز استراحت.از خروس خون تا بوق سگ فقط باید بار کشی بکنم.آخرش چی! هیچ امید و پشتوانه ای نیست .
یادش به خیر اون قدیم ها یک شیر شاهی بود و حکومت میکرد.یک کم رفاه داشتیم. درسته اون از طَـویلُ المالِ حیوانات می خورد ولی ته مونده هاش رو ول می کرد تا به ما می رسید، چون خودش و دور و بری هاش سیر بودند. ولی بز ها و گوسفندها ی گشنه و گدا رو چه به حکومت !؟ به هیچی رحم نمی کنند؟ اگه حد اقل چند ماه کار نمی کردم میدونستم تو خونه چیزی برای خوردن زن و بچه پیدا میشه. الان این جوری نیست.امروز کار نکنی فردا شکمت خالیه. من واقعاْ خر هستم که دنبال گله گوسفند ها راه افتادم و اونا هم دنبال رهبرشون و بز پیر گله راه افتادند و اون هم با شعار های توخالی اون ها رو فریب داد و تو دهن شیر شاه زد.نمی دونستند بز پیر از طرف روباه اجیر شده بود که انقلاب بکنه.چون شیر شاه کم باج می داد و می خواست با حیوانات درنده دیگه دوستی بکنه. الان چندین سال از انقلاب حیوونی می گذره ولی روز به روز وضعمون بد تر می شه. چند سال حکومت دست یک گاو از خدا بی خبر افتاد.این قدر چاق بود و هر چی می خورد سیر نمی شد.الان هم داره می خوره . کلی ملک و ثروت کل دنیا داره. ولی ول کن نیست. اواخر حکومت هی طویله و آخور افتتاح می کرد که ما نگیم چی کار کردی.همه حیوانات دیگه به اینجاشون رسیده بود .خفقان و دزدی بیداد میکرد.یک دفعه یک مار خوش و خط و خال آمد.چه قدر خوش زبون بود.همه اش از آزادی بیان و حقوق حیوونی صحبت میکرد.اولش یک کم دست و پا زد.دید زورش به آقا گاوه و کلی کفتار و مفت خور های دیگه نمیرسه.
خودش هم با اون هم کاسه شد.گور بابای حیوونای دیگه.این حیواناتی که فقط موقع
انتخابات محترم شمرده می شدند. حکومت چند ساله مار هم تموم شد.تموم حيوونات تصميم گرفته بودمد ديگه راي ندهند.امان از دست روباه و كفتار پير (جانشين بز پير و دست نشانده روباه). باز هم سر گوسفند ها كلاه گذاشتند.آمدند گاو رو علم كردند.چون مي دونستند همه از اون بدشون مي ياد.از اون طرف يك ميمون بي ريخت كه زيادي صحبت مي كرد و همه اش مظلوم نمايي مي كرد و شعار زنگي بهتر و رفاه بيشتر رو مي داد رو با هم مقابل كردند.همه هم گول خوردند و از ترس اينكه گاو چاق دوباره نياد و اين ميمونه هم زيادي خودش رو مظلوم نشون داد رفتند به او راي دادند.
نمی دونم چرا میمون همه اش بازی می کنه و این شاخه و اون شاخه می پـَره.کل مزارع و جنگل های دور و بر رو با مزرعه ما دشمن کرده. خیلی بی ریخته ،آبروی ما رو برده. همه اش از دارایی ها و اموال ما رو بذل و بخشش می کنه به جاهای دیگه.
کـُرّه ها و توله های حیوونای خودمون از گشنگی رنگشون زرد شده، آقا رفته به جنگل های دیگه و به اونا اموزش جنگل داری میده.
این هم کرّه خـرِ خودمه.از صبح تا شب چسبیده به کامپیوتر.همه اش اَنـتَـر نِـت میره.
كار ديگه بلد نيست.با كره هاي مونث چت ميكنه و قربون صدقه اونا ميره. طرف رو اصلاً نديده و معلوم نيست از كجا هست.قديم ها اين جوري نبود.من جووني هام اگه از ماده خر خوشم مي يومد چند تا عَرعَر مي كردم و دلش رو به دست مي ياوردم و فرار مي كرديم و بقيه اش هم اصلاً به شما هيچ ربطي نداره چي كار مي كرديم؟!
نمي دونم تو اين جنگل امروزي هر كي دزدي ميكنه و مثل بز ريش داره حيوون خوبيه ولي اونايي كه مثل من كار مي كنند و نون حلال مي خورند اصلا به هيج جايي نمي رسند.كاش اين غرور لعنتي رو زير پا مي گذاشتم و چانه و فك قوي و انگشتاني تيز و ظريف براي مالوندن داشتم وگرنه الان وضعم اين نبود و براي خودم خر دم كلفتي بودم. واقعاْ نمی دونم اين جنگل عاقبتش چي ميشه؟دلم برای این کـُرّه ها و توله های نسل بعدی می سوزه!!
قصه ما به سر رسيد الاغه به خونه اش نرسيد! داستان جالبي بود.
من بابا بزرگ خوبي مي شم.ولي نمي دونم اين قصه چه قدر برا م آشنا بود.شايد از جايي كپي برداري كردم و خبر ندارم.اگه كسي از منبع اون خبر داره به ما هم بگه!!!






تاپ موزيك:براي امروز سه تا اهنگ از گروه mor ve otesi به معني فرا بنفش گذاشتم.گروه برگزيده راك سال ۲۰۰۴ تركيه.اين لينك بيو گرافي . سبك كارشون Alternative rock .اين هم لينك عكس ها شون.شعر اول به اسم cambaz كليپش به عنوان بهترين كليپ راك سال شد.يك كم سياسي بود و نيش و كنايه به آمريكا مي زد.شعر دوم به اسم یک درد دارم .شعر مورد علاقه منه.به قول بچه قرتي ها كه ميگن اين favorite منه.شعر سوم هم به خاطر عشق. كلاَ كلاس كارشون بالايه.دانلود كن و لذتش رو ببر.در ضمن فو تو بلاگ هم آپ كردم.يك سري بزنيد.


?? mor ve otesi cambaz


يك درد دارم mor ve otesi bir derdim var


به خاطر عشق mor ve otesi ask icinde


سخته،ولي شاد باشيد.