۱۳۸۶ دی ۸, شنبه

گوسفند فراري


آقا ولم کن، من دیگه رای نمی دم. مگه زوره! من اصلاَ هیچ اعتمادی به بزها ندارم. چند بار سرمون کلاه میذارین.
اول که بزها سر کار اومدند ما فکر می کردیم بزها حیوانات قانعی هستند و به نون خشک هم راضی هستند. رفتيم يك آري توي همه پرسي گله گوسفند ها داديم. من چه مي دونستم! بز بزرگ و پير به همه مون وعده كاه و يونجه مجاني. آب مجاني، برق مجاني، كوفت مجاني...داده بود.
فكر مي كرديم توي طويله دراز مي كشيم و پنج تا پامون رو! هوا مي كنيم و تخت مي خوابيم و ماه به ماه حقوق مون رو ميدن. فقط خیالي باطل بود. اکثريت وضعشون بد نبود و پس اندازی داشتند و برای خودشون كمي دنبه ذخیره داشند.
دلم از اين گله خيلي پــُره.از كجاش بگم.
از صبح تا شب فكر و ذهنشون فقط شكم و زير شكمشونه. كار ديگه كه ندارند. فقط اين دوعامل باعث مي شه كه از جاشون تكون بخورند. هر غلطي هم مي كنند مي يان يواشكي به هم با افتخار تعريف مي كنند ! اگه خوبه چرا يواشكي بيخ گوش هم ميگين ولي اگه بـَده ، چرا اصلاَ انجامش ميدين؟
فرايض و اصول مسخره اي دارند كه بزها براي اونا تعريف كرده اند. اينجاش جالبه كه اين اصول فقط براي ما لازم الاجرايه و اونا با وعده هاي تو خالي و سر خرمني سر ما رو كلاه ميذارن و توي دنياي ديگه پاداش كار هاي مثلاَ خوبمون رو ميدن! نقد بي نقد همه اش نسيه! ولي خودشون هر جا كه به نفعشون باشه اين اصول رو با با كلي آب و تاب و ظاهر سازي بيشتر رعايت مي كنند ولي اگه جاي ديگه با منافعشون درتناقض باشه خيلي راحت با كلاه شرعي دورش مي زنند.به همين راحتي!
و اقعاَ مسخره هست. يك روز همه شون جمع ميشن يك جا كلي گريه مي كنند و عزاداري مي كنند. باز فرداش از دوباره خوشحالي مي كنند و مثلاَ عيد ميشه وَ الكي خوش بازي در مي يارن.
وقت جنگ و بد بختی هم باشه هم اولین گروههای فدایی بچه های ما هستند. کارهای سخت از قبیل سخنرانی و پشت جبهه بودن دست خودشونه و شهادت و از اين قبيل پاداش ها كه نسيه هست رو با كمال ميل به ما تقديم مي كنند و از حق خودشون صرف نظر مي كنند!
اصول زندگي كه اونا تبليغ مي كنند دوري جستن از ماديات و مال و منال دنيايه.خوب قبول ولي وقتي حساب بانكي و ملك و اموال اونا رو بفهمي مخت سوت مي كشه.هميشه همين طور بوده هر چي بد بختي بوده مال گوسفندها بوده.
من نمي خوام گوسفند باشم ويا حداقل اگه نمي شه ميخوام از توي گله بيام بيرون و دنبال هيچ بزي راه نيافتم! يعني ميشه؟

گوسفند باغ ملكوتم........................ ِنيـَـــــم از عالم خاك
شكمي دارم شبيه باك..................... خاك وطنم شريف و پاك
ميموني شبيه اش كرده به يك چاك(نميتونم بگم)....
....................................
مي ترسم آخرش بره به فاك!

بيخ نوشت:ندارم!همين ..........اصلا ً هم شاد نباشيد و آسون هم نيست.


۱۳۸۶ آذر ۲۰, سه‌شنبه

سقوط



بالآخره انتظارداشت تموم شد. اين بنايي گـُهي و طاقت فرسا روزهاي آخرش داشت مي شد. اطمينان داشتم اگه چند ماه ديگه طول مي كشيد حسابي جـِر مي خوردم. ولي يك انگيزه قوي ما رو هميشه ياري مي كرد. تنها انگيزه من و برادرم براي شركت درپروژه ، داشتن يك تيغه بالاي پشت بام براي دیش ماهواره بود. بدبختي روزي كه مي خواستيم تيغه رو بزنيم ،باباهه گير داده كه اصلاَ تيغه رو بي خيال بشين. نمي خوام شماها بيشتر به زحمت بيافتيد! خوبه دستت درد نكنه ! چه زود ياد ما افتادي!
جلوي اين ملت هم اسم ماهواره رو مي ياري طرف چشم هاش چنان برق مي زنه و مي گه اصل برنامه ها نصف شب شروع ميشه! فقط زاويه اروپا عاليه. كانال هاي فيلم مولتي و ....اينها سيل راهنمايي هايي هست كه مي شوي.
بنده خدا نصب كننده يك پسر كم سن و سال بود. مثلا داشت براي ما تبليغات مي كرد. مي گفت فلان كانال رو مي يارم كه بيست و چهارساعته فيلم ... ميذاره. بقيه هم بايد كمي صبر كنين. ما هم بهش مي گفتيم داداش ما فقط براي كانال شو و كليپ و موزيك مي خواهيم. طرف يك نيشخند معني دار زد كه يعني خر خودتون هستين! حتما حق داشته ديگه.
عمو جان كدوم برنامه! شب بيداري براي ديدن فقط يك عمل مثلا هيجان زا. حالا به چند حالت مختلف و اشخاص مختلف با اندام هاي غير متعارف!! به قول لات اعظم گرفتي چي چي شد!
توي عكس بالا من هواپيما رو ماهواره يا اينترنت يا بلوتوث يا هر تكنولوژي جديد فرض مي كنم كه خارجي ها براي استفاده به ما دادند و به دليل بي جنبه بودن خلبان ها كه خودمان هستيم ،عاقبت خود و مسافر ها همه رو با هم به بد ترين حالت به فاكيدن مي ديم و اون توريست و خارجي ها هم دارند كـِر كـِر به ما ميخندند. بي خود نيست توي عربستان مذهبي ترين كشور دنيا گوشي بلوتوث دار رو حروم اعلام كردند! حتماَ يك چيزي مي دونند.
فراخوان: از همه دوستان اون ور آبي ،دكتر ها و علاف ها و خلاصه همه قديمي تر ها كه از ما چند تا شورت بيشتر پاره كردند در خواست مي كنم يك راهنمايي براي كنترل و نگه داشتن افسار اين اسب وحشي مرد ها ارايه و نسخه اي بپيچند. من خودم اولين پيشنهاد رو مي دم. من هميشه عاشق ته و آخر هر چيزي هستم. آقا اين عضو مزاحم رو از بيخ ببِـُرين ! ابزار كار يك چاقوي تيز و يا قيچي كاملاَ تيز و يا تبر يا ساتور. كاربردن اين وسايل بستگي به سن ،هيكل و از همه مهمتر نژاد افراد داره همراه با يك جلاد سنگدل و بقيه خونين ماجرا. در آخر هم يك عمر راحتي و فراغ بال.
بيخ نوشت: يارو يكي از آشنا ها زن و دو تا بچه داره. آمده به من گير داده كه زود باش براي من فيلم غير بهداشتي گير بيار. بهش مي گم من از كجا گير بيارم؟ بدبختي قيافه مون هم به بچه مثبت ها نمي خوره. ديد كه از ما چيزي نمي ماسه گير داد گوشيت رو بده ببينم چه چيزي توش داري. خودش رو جــــِر داد.توي حافظه يك گيگ موبايلم به جز چند تا گيف و ام پي تري و كليپ تبديل شده چيزي پيدا نكرد. حسابي ريده شد تو حالش. دست آخرش هم من رو به بيغي متهم كرد. معلوم نيست توي دلش چه چيزهاي ديگه اي گفته.خودمون من خيلي مثبتم.بچه قرتي بوديم خبر نداشتيم