۱۳۸۶ خرداد ۲۱, دوشنبه

علت واقعي گريه



بچه درون(وجدان)

واااااااااااااااااااااي! سرم رفت. بچه اين قدر گريه نكن. عجب غلطی كرديم به حرف اين ميمون گوش داديم و تو رو كاشتيم. يكي پيدا نشد به ما بگه بچه فقط ۷ تا كافيه. توله سگ خيلي زرنگه به مادرش رفته. به قول ننه خدا بيامرزم من توی كل فاميل به خنگی معروف بودم و از هر انگشتم يك خنگي مي باريد. تا مقطع ِراهنمايی شب ها زيرم رو خراب می‌كردم و بند كفش‌هام رو نمي تونستم ببندم. ميگن بچه های اين دوره و زمونه خيلي باهوش هستند. بهتره بيام باهاش مذاكره بكنم و اون رو ساكت كنم. ممدقلی خوشگل ِبابا اين قدر گريه نكن. بابا بهت چندتا قول ِخوب ميده اگه ساكت بشی. چه جالب!! بچه ساكت شد. باشه من سعی مي‌كنم بابای خوبی باشم. پس گوش كن:
بابا بهت قول ميده از اين به بعد كون‌گشادی رو بذاره كنار و بره دنبال ِكار ِدرست و حسابی و هر ماه يك كار عوض نكنه به بهانه‌های ِمختلف.
قول ميدم ديگه با زير شلواری و از اين بيژامه‌های ِراه‌راه صبح‌ها تا نانوايی ِسر ِچهارراه نرم و دستم رو تا آرنج توي خشتكم نكنم و خرش و خرش اونجامو نخارونم.
بابا قول ميده تا مادرت از خونه بيرون رفت ديگه نره از پشت ِكمد، اون چندتا سي‌دی كه زن و مردها لخت هستند رو در بياره و توی ِتلويزيون ِبزرگ نگاه كنه. مگه خودت از ممه خوشت نمی‌ياد، من هم يك زمانی بچه بودم و مثل الان ِتو از اونجاها خيلي خوشم می‌اومد. من فقط می‌خوام با ديدن ِاون سی‌دی‌ها يادِ بچگی‌هام بيفتم. بابا غلط كردم، شوخي كردم.صدا تو بیار پایین!
بابا قول ميده سميرا رو (دختر ِبچه‌ی ِزهراخانوم ِهمسايه (زن بيوه)) به خاطر اينكه مادرش خيلی خوشگله و تهش باد ميده رو خيلی ناز نكنه و تو رو فراموش نكنه و هر چی براي اون ميخره برای ِتو هم بخره. صدای در می یاد. فکر کنم مادرت اومد. خانوم کجایی؟ بچه خودش رو کشت. من با زبان نوین و امروزی سعی کردم ساکتش کنم!
خانوم: خاک بر سرت مرد که هفت تا بچه بزرگ کردی و نفهمیدی که بچه یا موقع گرسنه شدن و یا خراب کردن خودش گریه میکنه. بوی گندش همه جا پیچیده. زود جاش رو باید عوض بکنم.
مرد: چرا زودتر نفهمیدم! الکی این همه به بچه قول دادم. بچه جون هر چی گفتم رو پس میگیرم. اصلا تو رو چه به این حرف ها!!!؟؟
دوستان عزیز به نظر شما علت واقعی گریه بچه چه چیزی بود؟ بچه ظاهری رو میشه با شکلات و شیر و کهنه عوض کردن ساکت کرد و سرش رو کلاه گذاشت. هر آدمی درونش یک شخصیت بچه که خیلی پاک و معصومه داره. اون بچه رو چه جوری می خواهید ساکت بکنید. آدم که نمیتونه سر خودش کلاه بذاره!؟




بیخ نوشت:الان فکر کنم ماه رمضان شروع شده. از حدود یک ماه قبل از دور و بری ها چیزهای عجیبی می شنوم. جالبه چند نفر جمع شده و جلسه اضطراری گذاشته بودند و راه حل ارایه می کردند. یکیشون می گفت توی این یک ماهه بیایید خیلی کیف بکنیم و عوض اون ماه در بیاد. یکیشون میگفت نه بابا بعد از اافطار همه چیز آزاده !من همیشه با دوست دخترم بعد از افطار میرم بیرون. یا توی مشهد میبینی راننده تاکسی تا نزدیک حرم میشه سریع پخش ماشین رو خاموش میکنه و خیر سرش احترام امام شون رو نگه میداره. اگه نوار گوش کردن بده چرا گوش میدی و اگه عیب نداره چرا خاموش میکنی؟
یا همین جریان آزادی بعد از افطار برای هر غلطی کردن(خودتون بفهمید موضوع رو باز نکنم) این ها همه اش تناقضه و برای من غیر قابل درک.
سخته،ولی شاد باشید.