اول که بزها سر کار اومدند ما فکر می کردیم بزها حیوانات قانعی هستند و به نون خشک هم راضی هستند. رفتيم يك آري توي همه پرسي گله گوسفند ها داديم. من چه مي دونستم! بز بزرگ و پير به همه مون وعده كاه و يونجه مجاني. آب مجاني، برق مجاني، كوفت مجاني...داده بود.
فكر مي كرديم توي طويله دراز مي كشيم و پنج تا پامون رو! هوا مي كنيم و تخت مي خوابيم و ماه به ماه حقوق مون رو ميدن. فقط خیالي باطل بود. اکثريت وضعشون بد نبود و پس اندازی داشتند و برای خودشون كمي دنبه ذخیره داشند.
دلم از اين گله خيلي پــُره.از كجاش بگم.
از صبح تا شب فكر و ذهنشون فقط شكم و زير شكمشونه. كار ديگه كه ندارند. فقط اين دوعامل باعث مي شه كه از جاشون تكون بخورند. هر غلطي هم مي كنند مي يان يواشكي به هم با افتخار تعريف مي كنند ! اگه خوبه چرا يواشكي بيخ گوش هم ميگين ولي اگه بـَده ، چرا اصلاَ انجامش ميدين؟
فرايض و اصول مسخره اي دارند كه بزها براي اونا تعريف كرده اند. اينجاش جالبه كه اين اصول فقط براي ما لازم الاجرايه و اونا با وعده هاي تو خالي و سر خرمني سر ما رو كلاه ميذارن و توي دنياي ديگه پاداش كار هاي مثلاَ خوبمون رو ميدن! نقد بي نقد همه اش نسيه! ولي خودشون هر جا كه به نفعشون باشه اين اصول رو با با كلي آب و تاب و ظاهر سازي بيشتر رعايت مي كنند ولي اگه جاي ديگه با منافعشون درتناقض باشه خيلي راحت با كلاه شرعي دورش مي زنند.به همين راحتي!
و اقعاَ مسخره هست. يك روز همه شون جمع ميشن يك جا كلي گريه مي كنند و عزاداري مي كنند. باز فرداش از دوباره خوشحالي مي كنند و مثلاَ عيد ميشه وَ الكي خوش بازي در مي يارن.
وقت جنگ و بد بختی هم باشه هم اولین گروههای فدایی بچه های ما هستند. کارهای سخت از قبیل سخنرانی و پشت جبهه بودن دست خودشونه و شهادت و از اين قبيل پاداش ها كه نسيه هست رو با كمال ميل به ما تقديم مي كنند و از حق خودشون صرف نظر مي كنند!
اصول زندگي كه اونا تبليغ مي كنند دوري جستن از ماديات و مال و منال دنيايه.خوب قبول ولي وقتي حساب بانكي و ملك و اموال اونا رو بفهمي مخت سوت مي كشه.هميشه همين طور بوده هر چي بد بختي بوده مال گوسفندها بوده.
من نمي خوام گوسفند باشم ويا حداقل اگه نمي شه ميخوام از توي گله بيام بيرون و دنبال هيچ بزي راه نيافتم! يعني ميشه؟
گوسفند باغ ملكوتم........................ ِنيـَـــــم از عالم خاك
شكمي دارم شبيه باك..................... خاك وطنم شريف و پاك
ميموني شبيه اش كرده به يك چاك(نميتونم بگم)....
.................................... مي ترسم آخرش بره به فاك!
بيخ نوشت:ندارم!همين ..........اصلا ً هم شاد نباشيد و آسون هم نيست.







دوستان بزنیم بالا.
میزنم که همیشه مستم و راست و حقیقت رو میگم.
میزنم که بهترین لقب (آنتی ضعیفه) رو برای خودش انتخاب کرده.
فلانی میزنم که با این که سه بار مکه و سوریه و...رفته.باز هم به اهالی محل کمک میکنه و پول نزول با بهره ۳۰ درصد میده.دقیقاْ یک درصد زیر قیمت بقیه بنگاه های محل.خدا خیرش بده.
مسجد محل که یواشکی ۵ یا ۶ زن صیغه ای داره.بماند چند تا زیر آبی رفته و بیوه زن برای کمک جاش رفتن و چه از لحاظ جسمانی و روحی و اندامی و... هر لحاظ به اون کمک میکنه.تازه می خواد سایت صیغه دات کام رو راه اندازی بکنه.این حق مسلم هر مرد مسلمانه که ....
که آخر حجابه. ولی خوب باید از دو روز قبل وقت بگیری و به موبایلش زنگ بزنی و هر کجا که بخوای می یاد و خدمات پس از فروش هم میده.
که حسابی زوار ها رو درست کردند و تیغ زدند وقیمت جنس ها رو چند برابر به اونا انداختند.از قدیم گفتن مشهدی شمع دزد. الان هم می دزدند یک جور دیگه و نوع پیشرفته ترش(جریان داره آخر متن میگم)
که با قیچی افتاده به جون همه فیلم ها و یا این که روی اون ها زووووم میکنه که ما یقه و پرو پاچه خانوم های تو فیلم رو نبینیم و یک وقت از راه به در نشیم.ما فقط می تونستیم تو تلویزیون از این صحنه ها ببینیم که نشد.من و خیلی ها نمی دونیم فیلم سوپر چیه!بچه های ۷ یا ۸ ساله هم الان چشم و گوششون پاره که جـِر خورده و کلیه فیلم های سکسی رو دور کردند.
.چرا تموم شد.تازه داشت كله ام داغ مي كرد.چرا گيج شدم
.سرم گيج ميره.
همه جا تار شده.
طبق سنت قديم مشهدي ها يك مين خنثي نشده رو به عنوان يادگاري و يا تبرك(هر چي مي خواهيد فرض كنيد)كِش ميره و تو كيفش مي زاره و تو اتوبوس مي تركه.مي گن ۶ نفري ميميرند.خدا بيامرزدشون.پيشرفت رو مي بينيد.

این هم کرّه خـرِ خودمه.از صبح تا شب چسبیده به کامپیوتر.همه اش اَنـتَـر نِـت میره.
و با آرايش نصفه و نيمه و خفيف مي ياد تو يك خيابون كه كلي كاسب گرگ و بارون ديده داره ، دنبال يك آدرس مي گرده.طرف همچي يك كم با عشوه و ناز و ادا راه ميره و صحبت مي كنه كه هر چي قند تو دل همه هست رو آب مي كنه.ملت هم ميخ اون و منتظر كوچكترين لغزش
از طرف اون.
با چشماي تيزش و با استفاده از تجربه با وجود مسافت زياد، دور كمر خانوم رو اندازه مي گيره و شاگردش سريع اندازه مساحت و محيط اون محاسبه مي كنه.
صداي كلنگ قبرش به گوش مي رسه ،گوزش
رو نمي تونه تو شكمش نگه داره . با ديدن اون زنه متن دعاش عوض مي شه يا وجيهاً عند الله اين خانوم رو نيگاه، اي والله.
من ۹ ماه از خدمت سربازيم رو كلانتري خدمت كردم. چي كثافت كاري ها رو چه از طرف مردم و خود مامور هاي نيروي انتظامي كه نديدم ، بماند .يك روز يك زن با مشخصات بالا اومد كلانتري و با چند تا مامور رفتند و دو نفر را با اردنگي و كتك اوردند.جريان از اين قرار بود كه حاج خانوم با آرايش غليظ ميره كبابي اون دونفر و چون سر ظهر بوده و خلوت و خانوم هم خوش برخورد آقايون هم منظور ميگيرند.خانومه
كه كار بدي نيست.اين حق مسلم هر خانومي هست كه آرايش بكنه.هر كي خوش لباس بود و به خودش رسيد وضعش خرابه!اين قدر سطح فهم و شعور گوسفندي .همين آقايون كه اوصافشون رو گفتم ، سجاده شون رو آب مي كشند و تو مسجد صف اول هستند و تا يك ملا 